پندار

امشب

شعري نخواهم نوشت

 شمع را

براي تولد خود روشن ميكنم

و پرهايم را بر آن طواف ميدهم

بر گرد آتشي كه در جانم روشن كرده ام

تكه خاكستری کوچک كافي است

تا پر سوخته حرمت پيدا كند.

جشن میلاد من است

و من

دگر بار به دنيا مي آيم و خاكستر مي شوم

تا راز حضور خود را در یابم

ققنوسم من امشب!

برچسب‌ها: تولد

پندار...

سال ها میگذرد هنوز در دلم وِلوِله است ... حالم پریشان و دلم گیرای محبت!!  انگار آرام بخش تمام دردهایم نیست... دردهایی که روز به روز بیشتر عرض اندام میکنند! هر روز بزرگتر و دردناک تر و وحشتناک تر می ش پندار...ادامه مطلب

 

کافیست

جای زخمت را بلد باشند

آنگاه

از اعلاترین نمک

برایت

مرهم میسازند

همانهایی که از جان

برایشان مایه گذاشتی

پندار...

یادش بخیر دفترای صد برگ مدرسه درس بزرگی را به ما نشان دادند اما متوجه نبودیم. صفحه اول  را وقتی بد خط می نوشتیم صفحه را پاره می کردیم، به خیال اینکه یک صفحه را خراب کرده ایم. اما حقیقت تلخ و درس بزرگ پندار...ادامه مطلب

  ارزش همه چیز بالا رفته الاّ  ارزش انسان... البته که انسان هم ارزش دارد! در صورتی که پول داشته باشد... اصلا انسان بی پول نباید از چیزی خوشش آید! نباید عاشق بشود... نباید حرف بزند... نباید رویا داشته پندار...ادامه مطلب

بررسی از مرجع پنجره طبق کپی رایت وا شد

بررسی از مرجع پنجره طبق کپی رایت بسته شد

پنجره وابسته شد...

 

پنجره دلتان را به روی ماه مهربانی خدا باز کنید.

التماس دعا

 

پندار...

آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان بعد عمری یادت افتاده که پندار...ادامه مطلب

هرگز شنیده ای حدیث حاضر غایب را

من در میان جمع و دلم جای دیگر است...

امروز زاد روز من است

سال به سال کم رنگ تر،حقیر تر و پست تر...

تنها مرگ چاره ساز این بی مهری هاست.

آن موقع است که ناگهان عزیز میشوی!!!

پندار...

کوله بارم بر دوش سفری باید رفت

سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

یار تنهایی من با من گفت

هرکجا لرزیدی

از سفر ترسیدی

تو بگو از ته دل

من خدا را دارم

پندار...

گرفته‬‎" width="363" height="350">

دلم گرفته است..!

یا دلگیرم...!

یا شاید هم دلم گیر است...!

نمی دانم...!

هیچ وقت فرق اینها را نفهمیدم...!

فقط میدانم دلم یک جوری می شود...!

جوری که مثل همیشه نیست...!

دلم که اینطور می شود...!

غصه های خودم که هیچ...!

غصه های همه دنیا می شود غصه من...!

پندار...